نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غم زده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
اتش شوق در این جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چکارش می خورد
که چو برق آمد و بر خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه طوفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
شود آیا که زدیوانه خود یاد کند
2اگه موبایل مجانی میخوای حوصله داشته باش تا اخرش بخون
اگه موبایل مجانی میخوای حوصله داشته باش تا اخرش بخون
139735 بازدید
17 بازدید امروز
16 بازدید دیروز
121 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian